پیشبینی بحران اقتصادی: «اداره و حکومت، هنر برنامه ریزی و پیش بینی است» ولی آیا همین پیشبینی همواره یکی از بزرگترین مشکلات بشر نبوده؟ چیزی که در مقابله با چالشها و بحرانها، مسئول کشوندن جامعه و سیارهی ما به سمت بیثباتیه.
به یاد بیارید قوی سیاه نوعی پرندهی کمیابه که با دیدنش باورتون مبنی بر سفید بودن همهی قوها به هم میریزه در نتیجه این ایده رو به دست میده که مسائل غیرقابلپیشبینی و غیرقابلدرکی وجود داره، و رویدادهای شدید و غیرمتداول رو اساساً نمیشه شناخت.
این تئوری، سیگنالهای اولیهی هشداردهندهی زیادی رو پیشبینی میکنه.
چطور میتوان بحران اقتصادی بعدی را پیشبینی کرد؟
ما روزگاری در یه نظام اقتصادی سرشار از رشد مالی و شکوفایی زندگی میکردیم این دوره «اعتدال بزرگ» نام داشت
باوری غلط از سوی بیشتر اقتصاددانها، سیاستگذاران و بانکهای مرکزی مبنی بر اینکه
ما وارد جهانی جدید، با رشد و شکوفایی بیپایان شدیم…
شواهد این باور بدین شکل بود: رشد قوی و پیوستهی تولید ناخالص ملی
تورم پایین و کنترلشده، نرخ پایین بیکاری و نوسان مالی پایین و کنترلشده
ولی بحران اقتصادی و سقوط بزرگ در 2008-2007 این توهم رو از بین برد
مقدار اندکِ خسارت چند صد میلیارد دلاری در بخش مالی
تبدیل به 5 تریلیون دلار خسارت در بخش تولید ناخالص ملی و تقریباً 30 تریلیون دلار خسارت در بازار جهانی بورس شد…